به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری، سازمانها وجه انكارناپذیر دنیای نوین امروز را تشكیل میدهند، ماهیت جوامع توسط سازمانها شكل گرفته و آنها نیز به نوبه خود به وسیلة دنیای پیرامون و روابط موجود در آن شكل میگیرد گر چه سازمانها به شكلهای مختلف و بر پایه هدفهای گوناگون تأسیس و سازماندهی میشود، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایة تلاشهای روانی و
قیمت فایل فقط 29,900 تومان
بخش اول :
به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری، سازمانها وجه انكارناپذیر دنیای نوین امروز را تشكیل میدهند، ماهیت جوامع توسط سازمانها شكل گرفته و آنها نیز به نوبه خود به وسیلة دنیای پیرامون و روابط موجود در آن شكل میگیرد. گر چه سازمانها به شكلهای مختلف و بر پایه هدفهای گوناگون تأسیس و سازماندهی میشود، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایة تلاشهای روانی و جسمانی نیروی انسانی كه اركان اصلی آن به حساب میآید، اداره و هدایت میگردند. از این رو، زندگی افراد در جوامع نوین به شدت تحت نفوذ هستی و رفتار سازمانها قرار دارد، و همین دلیل به تنهایی سعی در شناخت هر چه بیشتر، بهتر و علمیتر ماهیت و روابط متقابل آنها و نیروی انسانی را توجیه و ضروری میسازد (حیدر علی هومن، 1381)
یكی از هدفهای پیگیر روانشناسی بررسی ماهیت رفتار و روان است. به طور كلی هر موجود زندهای جزء از راه شناخت رفتار و موقعیتهای مختلف شناخته نمیشود. چون آدمی مخلوق انگیزهها، كششها و احساسهای هوشیار و امكانات فطری خویش است و رفتارش هنگامی بهنجار است كه موازنه یا تعادلی میان این عوامل برقرار گردد. در واقع تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیك دارند كه هر دگرگونی در یكی از آنها موجب دگرگونی در دیگری میشود. اكثر ناسازگاریهای فكری، عاطفی و اخلاقی بر اثر همین ناراحتیهای روانی ایجاد میگردد.
رشد و تعالی یك جامعه در گرو تندرستی افراد آن جامعه است و شناسایی عوامل تعیین كننده و مرتبط با آن در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح خرد و كلان جامعه نقش مهمی ایفا میكند. تأمین سلامتی افراد جامعه از دیدگاه سه بعدی جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل اساسی هر كشوری محسوب میشود.
در این میان به دلیل شیوع بالا و اثرات مخرب بسیار شدید و طولانی اختلالات روانی به خصوص در كشورهای در حال توسعه، لزوم پرداختن به موضوع سلامت روان از اهمیت ویژه برخوردار است. ضرورت توجه به مسائل روانی با پیشرفت و توسعه تكنولوژی و زندگی ماشینی بیشتر نمود پیدا میكند.
از طرفی طبیعت زندگی انسان با انواع فشارهای روانی مانند محرومیتها، شكستها، كمبودها، حوادث و فجایع طبیعی و غیرطبیعی آمیخته است اما آنچه سلامت روانی و جسمانی او را در معرض خطر قرار میدهد شیوه مقابله با این عوامل است. حال اگر بتوان عواملی را كه میتواند بر سلامت روانی تأثیرگذار بوده- چه مثبت، چه منفی - مورد شناسایی قرار داد، زمینهها و عوامل مناسب را گسترش داده و عوامل آسیبزا را كاهش دهیم، میتوان امیدوار بود كه جامعهای با افرادی كارآمد، سرزنده، پویا و سرشار از امید داشته باشیم.
از سوی دیگر، یكی از عمدهترین و شاید جنجال برانگیزترین (ناگی، 1996) مفاهیمی كه از یك طرف تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته، و از طرف دگر در تمامی سطوح مدیریت و منابع نیروی انسانی سازمانها اهمیت زیادی پیدا كرده، رضایت شغلی است.
این اهمیت از یك سو به دلیل نقشی است كه این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی كار دارد و از دگر سو، به علت آن است كه رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشترك بسیاری از حوزههای علمی مانند آموزش و پرورش، روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی، اقتصاد و حتی سیاست بوده است. (لاوسون و شن، 1998، به نقل از هومن، 1381).
رضایت شغلی خود تعیین كنده بسیاری از متغیرهای سازمانی است مطالعات متعدد نشان داده است رضایت شغلی از عوامل مهم افزایش بهرهوری، دلسوزی كاركنان نسبت به سازمان ، تعلق و دلبستگی آنان به محیط كار و افزایش كمیت و كیفیت كار، برقراری روابط خوب و انسانی در محل كار، ایجاد ارتباطات صحیح، بالا بردن روحیه، عشق و علاقه به كار است. تردید نیست كه هر سازمان خود یك ارگانیسم منحصر به فرد است و نخستین عامل آن، انسان و توجه به كاركنان است. (هومن، 1381)
سلامت عمومی و رضایت شغلی دو عامل بسیار مهم در هر سازمانی است. توجه به سلامت روانی افراد و رضایت شغلی آنها به عنوان یكی از اركان پیشرفت جوامع انسانی و عامل حفظ پویایی افراد باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
اما اینكه چگونه میتوان این امر مهم را به مرحله اجرا درآورد و این دو عامل مهم را در حد مطلوب در سازمانها برقرار نمود، كاری بسیار دشوار و وظیفهای است بس خطیر كه نیاز به تجربه، امكانات، تدابیر خاص و شاید از همه مهمتر ابزاری علمی و معتبر دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سلامت عمومی و رضایت شغلی در كارشناسان مركز بهمن موتور اجرا گردیده است.
گروه بهمن در سال 1331 تحت عنوان شركت سهامی (ایران خلیج كو) در زمینه نمایندگی امور حمل و نقل دریایی و حقالعمل كاری نمایندگی تجاری شروع به كار كرد. این شركت از سال 1338 با اخذ مجوز ساخت از سوی وزارت صنایع معادل اقدام به مونتاژ وانت سه چرخ موسوم به وسپا با ظرفیت 200 كیلوگرم نمود و سپس در سال 1350 با افزایش سرمایه، موضوع فعالیت شركت به ساخت و مونتاژ انواع وانتهای مزدا تبدیل شد و وانت مزدا 1000 با ظرفیت 500 كیلوگرم به مرحله تولید رسید و نام شركت به كارخانجات اتومبیلسازی مزدا تغییر یافت. بعد از آن در سال 1363 وانت مزدا 1600 نیز به تنوع محصولات شركت اضافه شد و نام شركت به ایران وانت تبدیل گردید. به منظور استفاده در جنگ تحمیلی در سالهای 1366-1365 شركت اقدام به مونتاژ وانت مزدا 1800 نمود از سال 1369 تولید وانت مزدا 1000 از برنامه حذف گردید و شركت با تمام ظرفیت به تولید وانت مزدا 1600 پرداخت از ابتدای سال 1373 و در پی واگذاری سهام به بخش خصوصی، دگرگونی قابل ملاحظهای در روند فعالیتهای شركت به وجود آمد بطوری كه موضوع فعالیت شركت شامل افزایش تولید و بهرهبرداری، طراحی و ساخت خودروی دو كابین و آمبولانس 1600، تولید وانت و آمبولانس با موتور گردید. در تاریخ 28/4/1378 و بر اساس مصوبه مجلس عمومی فوقالعاده صاحبان سهام و با تغییر اساسنامه عطف حیات شركت به منظور ایجاد ملدینگ گروه بهمن شكل گرفت بدین ترتیب، تغییر موضوع فعالیت و ساختار شركت استراتژی گسترش در زمینههای مختلف از جمله تولید سواری مزدا F323 و GLX323 و تولید انواع شاسی و شالی قابل حركت، تولید قطعات ریختهگری، تولید انواع موتورسیكلت و دوچرخه و انجام فعالیتهای بازرگانی و سرمایهگذاری در دستور كار قرار گرفت. در سال 1379 فروش شركت با نرخ رشد تقریباً 50% كه بالاترین نرخ رشد طی سه سال اخیر میباشد به 456 میلیارد ریال و سود قبل از كسر مالیات با 67% رشد كه بالاترین نرخ سود طی 4 سال اخیر میباشد به 183 میلیارد ریال افزایش یافت تغییر قابل توجه بود طی سالیان اخیر برآیند استراتژیها و برنامههای دقیق نهمین شركت برتر بورس از لحاظ درجه نقد شوندگی بوده در حالیكه در سال 78 رتبه 23 را به خود اختصاص داده بود. این امر نشان دهنده استقبال بازار سرمایه از سهام گروه بوده است علاوه بر این سهام گروه در سال 1379 بالغ بر 66% بازدهی نصیب صاحبان خود نموده است و این مسئله در مقایسه با نرخ بازدهی سال 77 و 78 كه به ترتیب برابر با 6/25% و 1/54% میباشد. نشانگر مدیریت بهینه و نتیجه تغییر استراتژی گروه میباشد.
شركتهای تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از: شركت شاسیساز ایران (10% سهام متعلق به گروه بهمن) شركت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شركت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شركت بازرگانی ریسپكت (%49 سهام متعلق به گروه بهمن) شركت مزدا یدك (%100 متعلق به گروه بهمن) شركت قند پارس (%12 سهام متعلق به گروه بهمن) شركت سایپا (%14/43 سهام متعلق به گروه بهمن) ایران دوچرخ (%52 سهام متعلق به گروه بهمن) شركت سرمایهگذاری بهمن (%36 سرمایه متعلق به گروه بهمن). مراكز تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از مركز بهمن موتور مركز بازرگانی دپارتمان II – آدرس دفتر مركزی: تهران، میدان فاطمی، خیابان چهلستون، پلاك 4 و آدرس كارخانه: تهران كیلومتر 21 جاده قدیم كرج میباشد، تعداد پرسنل فعلی شركت حدود 1000 نفر و ارزش اسامی سرمایه آن 000/000/000/300 (سیصد میلیارد ریال) و منقسم با 000/000/300 (سیصد میلیون) سهم هزار ریالی است.
1) معرفی به واحد امور اداری جهت استخدام
2) بررسی مدارك (تحصیلی، شناسنامهای، سابقه كار و سابقه بیمه و … ) و تشكیل پرونده
3) معرفی به واحدهای تقاضا كننده نیرو جهت مصاحبههای تخصصی
4) دریافت پاسخ از واحدها در مورد افراد معرفی شده
5) تكمیل پرونده پزشكی، عدم سوء پیشینه، تأییدیه تحصیلی از واحد آموزش دهنده و ….
6) صدور كارت كارگزینی برای فرد و تهیه مفاد قرارداد كار و گرفتن امضا از كاركنان استخدام شده
7) ارسال قرارداد او به مدیریت منابع انسانی برای امضای نهایی
8) تعیین تاریخ شروع به كر از طرف واحد تقاضا كننده و تأیید نهایی آن
9) اقدام برای امكانات رفاهی كاركنان (سرویس ایاب و ذهاب دفترچه بیمه، بن غذا، بن … )
10) وارد شدن نام كاركنان در سیستم كامپیوتری حقوق و دستمزد و اضافه گردیدن به جمع كاركنان.
مركز بهمن موتور شامل حوزههای چون:
1- معاونت تولید خودرو:
1- مدیریت خدماتی فنی
2- مدیریت مهندسی تولید
3- مدیریت تولید
4- مدیریت برنامهریزی
2- معاونت تحقق و توسعه:
1- مدیریت محصول
2- مدیریت مهندسی صنایع
3- ریاست كنترل پروژه
3-معاونت توسعه و ساخت:
1- مدیریت برنامهریزی و بازرگانی
2- مدیریت تضمین كیفیت
3- مدیریت امور مهندسی
4- مدیریت منابع انسانی:
1- ریاست آموزش
2- ریاست اداری
3- ریاست امور عمومی
4- ریاست ایمنی و بهداشت
5- مدیریت پشتیبانی:
1- ریاست امور قراردادها
2- ریاست امور خیریه
3- ریاست عمران
6- مدیریت مالی:
1-ریاست حسابداری صنعتی
2- ریاست مالی
7- مدیریت كنترل كیفیت:
1- ریاست تضمین كیفیت
2- ریاست كنترل مواد ورودی
3- ریاست كنترل فرآیند وانت
4- ریاست كنترل آزمایشگاهها
8- مدیریت طرح و برنامه:
1- ریاست واحد سختافزار و نرمافزار
2- مدیریت بهبود روشها
9- مدیریت فروش:
1- ریاست امور نمایندگیها
2- ریاست مهندسی فروش
1-1- حفظ و نگهداری، تعمیرات، دستگاهها و پرس، خطوط ED، وسایل گرمازایی و سرمازایی
ED: (الكترودیپازیشن) فرآیند آسترزایی میباشد كه از پوسیدگی زود هنگام جلوگیری میكند باعث میشود كه سطح محصول مسطح میشود.
2-1- مهندسی تولید: ساخت فیكسچر (اسكلتی كه فرآیند جوش و نصب قطعات روی یكدیگر را میباشد) و نظارت بر چگونگی ساخت قطعات تولیدی داخل، خارج و روند تولید
3-1- مدیر تولید: اهم وظایف نظارت و مهندسی بر چگونگی ساخت و قطعات داخلی، مونتاژ كه خود دارای بخشهای چون اتاقسازی جلو و عقب، قطعهسازی فرآیند مونتاژ سواری، مونتاژ وانت تحت نظارت مدیریت تولید (مونتاژ عملیات تكمیلی)
4-1- مدیریت برنامهریزی توسعه و ساخت: كارهای برنامهریزی و پیشبینی قطعات درخواستی و كلاسه (دستهبندی دادههای خود را با معاونت خود برای قطعهسازان خارج از كشور تأمین میكند.)
1-2- مدیریت محصول: تأمینكننده قطعات، بررسی قطعات فلزی و پلیمری (قطعات پلاستیكی)
2-2- مهندسی صنایع: تهیه و تنظیم لعات (نقشه سازمانی شركت) كارسنجی با توجه به واحد كارسنجی كه یك قطعه تولیدی از شروع تا خاتمه چه مدتی زمانی را نیاز دارد)
3-2- كنترل پروژه: بررسی پروژههای در دست اقدام و پیشنهادات شركت، مثل پروژه ساخت وانت و كابین چه روندی دارد؟ چه هزینه در بر دارد؟ چه زمانی نیاز دارد؟
2-3- مدیریت تضمین كیفیت: تضمین كننده قطعات خریداری و در حال خرید را برآورد دارد. سركشی به سازندگان تا روند تولید آنها را با مدیریت خود تضمین كند كه این قطعه مورد تأیید میباشد یا خیر؟
3-3- مدیریت امور مهندسی: تأمین كننده قطعات خودرو با سازندگان، بستن قرارداد با سازندگان.
1-4- آموزش: تهیه و تنظیم نیازسنجی آموزشی با توجه به تهیه فرمها و ارائه خدمات آموزشی با توجه به عنوان شغلی و تخصصی افراد- برگزاری دورههای آموزشی (سمینارها، همایشها به روز بودن اطلاعات افراد و افزایش سواد از سطح كارگری تا مدیریت با توجه به نوع شغل، سابقه و نوع سواد.
2-4- ریاست اداری: جذب و به كارگیری نیروهای استخدامی جدید و تهیه حقوق و دستمزد افراد، تعیین میزان حقوق دریافتی با توجه به میزان تحصیلات، عنوان شغلی و تنظیم مرخصی روزانه- ثبت و نگهداری این اطلاعات تشكیل پرونده، ارائه خدمات بیمهای.
3-4- امور عمومی: تهیه و برآورد نمودن وسایل رفاهی از قبیل سرویسهای ایاب و ذهاب، تهیه مواد غذایی، رستوران برای پرسنل و ….
4-4- ایمنی و بهداشت: شامل بخش اورژانس كه كار فوریتهای پزشكی، سوانح و آسیبدیدگی و غیره را انجام میدهد و مددكاری (كار امداد و مددجویی و رسیدگی به امور رفاهی و برآورد نمودن نیازهای افرادی كه به واحد ایمنی و بهداشت از لحاظ كمك نقدی و غیرنقدی تا فرزندان، مشكلات خانوادگی و … )
1-5- ریاست امور قراردادها: كار پیمانكاران و جذب نیروی كار و بستن قراردادها و خرید وسایل و تجهیزات برای شركت
2-5- ریاست امور خیریه: تهیه نمودن وسایل كمك آموزشی، بهداشتی، حفاظتی و … را انجام میدهند.
3-5- ریاست عمران: نظارت و ساخت كارهای بنایی، تجاری، جدولبندی، تیرچهسازی، لولهكشی و كارهای خدماتی و رفاهی و زیباسازی محوطه و … میباشد.
نام | سال شروع فعالیت | نوع فعالیت | نوع محصولات | نوع سرمایهگذاری | ملاحظات |
ایران خلیج كو | از 1321 لغایت 1333 هجری شمسی | نمایندگی امور حمل و نقل دریایی حقالعمل كاری | --- | سهامی |
|
ایران خلیحكو | از 1333 لغایت 1338 هجری شمسی | مونتاژ موتور سیكلت | مونتاژ موتورسیكلت | سهامی |
|
كارخانجات اتومبیلسازی مزدا | از 1338 لغایت 1350 هجری شمسی | مونتاژ وسپا | وانت سه چرخ باركش با ظرفیت 100 كیلوگرم | سهامی |
|
كارخانجات اتومبیلسازی مزدا | از 1350 لغایت 1353 هجری شمسی | مونتاژ وانت مزدا | وانت مزدا 1000 | سهامی خاص |
|
ایران وانت | از 1353 لغایت 1368 هجری شمسی | مونتاژ وانت مزدا | وانت مزدا 1000 و تككابین 1600 | سهامی خاص |
|
ایرانوانت | از 1368 لغایت 1374 هجری شمسی | مونتاژ وانت مزدا | وانت مزدا تك كابین 1600 | سهامی عام |
|
ایران وانت | از 1374 لغایت 1377 هجری شمسی | مونتاژ و تولید | وانت مزدا تك كابین و دو كابین 1600 | سهامی عام | واگذاری به بخش غیردولتی از طریق بورس |
گروه بهمن | تیر 1377 هجری شمسی | نوع فعالیت: ·اشتغال به كلیة فعالیتهای تولیدی و صنعتی نظیر مونتاژ انواع خودرو. ·تأسیس هر نوع شركت مالی و اعتباری، خرید و فروش سهام سایر شركتها. ·انجام فعالیتهای بازرگانی داخلی، واردات و صادرات انواع كالاها و توزیع آنها و … نوع محصولات (تا سال 1378): ·وانت مزدا تك كابین و دو كابین 2000. ·آمبولانس واستیشن 2000. ·مزدا سواری F 323. نوع محصولات (از سال 1379 تا 1382): ·وانت مزدا تك كابین و دو كابین 2000. ·آمبولانس و استیشن 2000. ·مزدا سواری GLX 323- FL 323. نوع سرمایهگذاری: ·سهامی عام. |
در طول قرن بیستم انسان بیشتر از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوههای زندگی، روابط اجتماعی مسائل بهداشتی و پزشكی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن، گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی اثر معكوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازهای را به بار آورده است اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشكلات اجتماعی و محیطی واكنشهای بیمار گونه بسیاری در افراد جوامع به وجود آورده است كه خود سبب وخیمتر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن محیط زیست شده است. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیری افكار غلط و خرافات در مورد بیمارهای روانی را كنار گذاشته و نشانداده اگر بیمارهای روانی رامانند سایر بیماریها زود تشخیص داده و درمان كنند. به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن كاسته خواهد شد. زیرا بیماریهای روانی مانند سایر بیماریها قابل درمان و پیشگیری هستند (میلانیفر، 1374).
مفهوم سلامت روانی را به سختی میتوان در قالبی ساده تعریف كرد. و این تعریف باید با احتیاط انجام شود. نمی توان با رسم یك خط تقسیمبندی كرد و گفت ویژگیهایی كه در این طرف خط قرار دارند تنها در اختلال روانی یافت میشوند و آنهایی كه درطرف دیگر قرار دارند متعلق به افراد سالم میباشند، و نوع شدید را به عنوان اختلال روانی دانست. همچنان كه شادی شناخته شاه است و میتوان شادی و سازگاری را دلیلی بر سلامت روانی دانست (فرجاد، 1374).
مفهوم سلامت روانشناختی و بیماریهای روانی در طول زمان تغییرات و دگرگونیهای زیادی داشته است. از قرن هفتم تا شانزدهم سلامت روان شناختی به صورت پرهیزگاری تعریف میشد و روان نژندی نیز نوعی انفعال پذیری شیطانی محسوب میشد. پس از قرن شانزدهم سلامت روان شناختی مجدداً به صورت طبیعت گرایانه تعریف شد و هم زمان با رنسانس روانپزشكی در اواخر قرن نوزدهم و پدیدار شدن روان نژندی، سلامت روان شناختی نوعاً به صورت فقدان بیماری روانی تعریف گردید (خدا رحیمی، 1374).
واتسون[1] معتقد است كه رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است كه موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او میشود. به نظر كارل مننجر[2] سلامت روانی عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان به طوری كه باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور كامل شود. لوینسون[3] و همكارانش (1962) معتقدند كه سلامت روان عبارت است از این كه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مكانی و زمانی خویشتن است. همچنین ملاك تعدل سلامت روان را استعداد یافتن و ادامه كار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی كه با قانون درگیری دارد. لذا بردن از زندگی، و استفاده صحیح از فرصتها میدانند (میانی فر، 1374).
انجمن كانادایی بهداشت روانی، بهداشت روانی را به در سه قسمت تعریف كرده است كه به شرح زیر است. 1)نگرشهای مربوط به خود شامل تسلط بر هیجانها، آگاهی بر ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای زندگی است. 2) قسمت دوم نگرشهای مربوط به دیگران شامل علاقه به دوستیهای طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یك گروه احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی است.، و 3) نگرشهای مربوط به زندگی شامل پذیرش مسئولیتها، ذوق و توسعه امكانات و علایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی، ذوق خوب كار كردن است (گنجی، 1378).
كاپلان[4] و سادوك[5] (1991) سلامت روانی را حالتی از بهزیستی و این احساس كه فرد میتواند با جامع كنار بیاید و موقعیتهای شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایتبخش است، عنوان كردهاند (كاپلان و سادوك، 1991، نقل از كافی، 1375).
با توجه به آن چه بیان گردید برای سلامت روانی و تندرستی تعاریف گوناگونی ارائه شده است اما جامعترین و پذیرفتهترین آن تعریف سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) [6] است. این سازمان سلامت روانی را به عنوان یكی از ملاكهای لازم برای سلامت عمومی در نظر گرفته است. بر اساس نظر كارشناسان این سازمان سلامتی عبارت است از «حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری» است (بلدرو فالن، 1995، نق از كافی 1375).
در تعریفی دیگر، كارشناسان این سازمان سلامت فكر و روان را این گونه تعریف كردهاند: «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب» (میانی فر، 1374).
در سالهای اخیر با گنجاندن توانایی داشتن «یك زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر» این تعریف تقویت شده است.
بنابر تحقیق «انجمن ملی بهداشت روانی» افراد دارای سلامت ذهنی خصوصیات زیر را بروز میدهند: 1) این افراد احساس راحتی میكند، آنها از نظر روانی خود را آنگونه كه هستند میپذیرند. از استعدادهای خود بیشترین بهره را میبرند، دیدگاهی واقعگرایانه دارند، اعتماد به نفس دارند و مهمتر از همه، آنها برخوردار از سیستم ارزشی هستند كه از تجارب شخصیشان سرچشمه میگیرد.، 2) این افراد احساس خوبی نسبت به دیگران دارند و به علایق دیگران توجه میكنند و احترام میگذارند، 3) قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند، احساس مسئولیت میكنند و با مشكلات به همان شیوهای كه رخ میدهند برخورد میكنند، محیط خود را تا آنجا كه ممكن است شكل میدهند و تا آنجا كه ضرورت دارد با آن سازگار میشوند، از تجارب بنیادین زندگی لذت میبرند، اما هرگز شیفتة خود نمیشوند (بنی جمالی و احدی، 1373).
مكاتب روانشناسی، در تعریف بهداشت روانی مفاهیم مختلفی را به كار میبرند. در این بخش به تعریف بهداشت روانی از دیدگاه مكاتب زیست گرایی، روانكاوی، رفتارگرایی، و انسان؛ پرداخته میشود.
مكتب زیستگرایی، در مطالعة رفتار انسان، بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قایل است. این مكتب، كه پایه اصلی روان پزشكی را تشكیل میدهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارند نه بهداشت روانی، زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماریها به حساب میآورد. این مكتب دربارة فرد دید تعادل حیات دارد. بهداشت روانی بر طبق این دید عبارت است از نظام متعادلی كه خوب كار میكند. اگر تعادل به هم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بنابراین میتوان رفتار را به پاندولی تشبیه كرد كه بین دو قطب بیماری نوسان دارد و بهداشت روانی بین آن دو قطب جای میگیرد. (گنجی، 1378).
روانكاوان معتقدند كه مشكلات روانی از تعارضات درونی سرچشمه میگیرد. یكی از نظریات اساس مركزی، تحلیل روانی ناخودآگاه است كه سطح وسیعی از ذهن شامل سائقهای اساسی و برانگیزنده رفتار فرد را در بر میگیرد. این بخش در عین حال تجربیات تلخ و امیال غیرقابل قبول را شامل میشود كه شخص آنها را به فراموشی سپرده و یا بایگانی كرده است. اما كاملاً محو نشدهاند. این خاطرات و احساسات سركوب شده، باعث فشارهای عاطفی كنونی فرد هستند و با همان شدت اصلی خود با لباس مبدل بروز میكنند. از نظر تئوریسینهای روانكاوی، سلامت روانی به معنای نبود علائمی است كه دلالت بر اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی میكند (بنی جمالی واحدی، 1373).
روانكاوان معتقدند كه فرد باید بتواند بین سه عنصر شخصیت (نهاد، من، من برتر) تعادل برقرار كند. بنابراین، اگر بین نهاد و من برتر تعارض به وجود آید، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بدین صورت من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل به وجود آورد (گنجی، 1378).
مكتب رفتارگرایی، در تعریف بهداشت روانی، بر سازگاری فرد با محیط تاكید دارد. این مكتب معتقد است كه رفتار ناسالم نیز، مثل سایر رفتارها، در اثر تقویت آموخته میشود. بنابراین بهداشت روانی نیز رفتاری است كه آموخته میشود. رفتارگرایان، همة حالتهای عاطفی و ذهنی مربوط به ناخودآگاه را چون قابل مشاهده نیست رد میكنند. تنها رفتارهای قابل مشاهده را بررسی میكنند. رفتارگرایان با مشكلات رفتاری به طور مستقیم برخورد میكنند، و معتقدند كه یادگیری علط سبب بروز اختلالات است بنابراین سلامت ذهنی و روانی را به عنوان یادگیری یا یادگیری مجدد پاسخهای مؤثر نسبت به مشكلاتی كه با آنها در محیط روبرو میشوند، تعریف و تفسیر میكنند (بنی جمالی واحدی، 1373).
مكتب انسانگرایی معتقد است كه بهداشت روانی، یعنی، ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خود شكوفایی، هر عاملی كه فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شكوفایی او جلوگیری كند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد. رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی كامل نخواهد رسید (گنجی، 1378).
دربارة ماهیت و مفهوم سلامت روانی روانشناسان عقاید متفاوتی دارند. در این بخش عقاید آدلر، آبپورت، راجرن، فروم، هنری موری، و یونگ دربارة مفهوم و ماهیت سلامت روانی بیان میگردد.
آدلر (1967) انسان را موجودی خلاق و انتخابگر، اجتماعی، مسئول و در حال شدن میداند. كه ماهیتی خنثی (نه خوب و نه بد) دارد و ماهیتش در جامعه شكل میگیرد. كمال قدر واقعیت بخشیدن به خویشتن است. فرد سالم از نظر آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملكرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، مطمئن و خوشبین است. ضمن پذیرفتن اشكالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها میكند. چنین فردی دارای علائق اجتماعی و مایل به مشاركت اجتماعی است سعی در كاستن هر چه بیشتر عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بیجرأتی است. در نهایت چنین فردی موفق میشود كه انگیزههای نامطلوب خود را دگرگون سازد ( خدا رحیمی، 1374).
آلپورت[7] معتقد است داشتن هدفهای درازمدت، كانون وجود آدمی را تشكیل میدهد بشر را از حیوان، سالمند را از كودك و در بسیاری از موارد شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز میسازد. به نظر آلپورت انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع، احساس و درگیری تازه دارند (شولنز، 1997، ترجمه خوشدل، 1369).
شخصیت سالم و كمال یافته از نظر آلپورت با توجه یه شش معیار توصیف می گردد كه عبارتند از: 1) بسط احساس خود به اشخاص و فعالیتهای فراسوس خود، 2) ارتباط گرم خود با دیگران، 3) امنیت هیجانی (پذیرش خود)، 4) ادراك واقعبینانه رشد مهارتها و پرداختن به كار و شغل ، عینیت بخشیدن به خود، و 6) یك فلسفه وحدت بخش در زندگی كه تمام وجوه زندگی شخص را به سوی آینده هدایت میكند (شولتز، 1990، ترجمه كریمی، 1378).
الگوی راجرز[8] از شخصیت سالم و سلامت روانی، انسانی است بسیار كارآمدی با كنش و كاركرد كامل كه از تمام توانائیها و استعدادهایش بهره میگیرد. شخصیت سالم الزاما خرسند و خوشحال و خندان نیست. این افراد فاقد ماسك و نقاب هستند و با خودشان رواست هستند. این افراد دارای ویژگیهای آمادگی كسب تجربه، زندگی هستیدار، اعتماد به ارگانیزم، احساس آزادی، و خلاقیت و آفرینندگی هستند (خدا رحیمی. 1374).
برطبق نظر فروم[9] (1968) معیار رفاه فردی و اجتماعی را آن گونه كه رضایت بخش باشد باید در تعریف بهداشت روانی جای داد. زیرا فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند و سلامت روان بسته به این است كه جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را برآورده میسازد، نه این كه فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار میكند بنابراین سلامت روان بیشتر از آن كه امری فردی باشد مسئلهای اجتماعی است. وابستگی سلامت روان به ماهیت جامعه در نگاه فروم به این معنا است كه جامعه تعریف خود از سلامت روان وضع میكند. این تعریف چه بسا در زمانها و مكانهای متفاوت تغییر مییابد. از نظر فروم فرد سالم عمیقاً عشق میورزد، آفریننده است، و در آن ریشه دارد، حاكم و عامل خود و سرنوشت خویش است، و دارای جهتگیری بارز (یعنی به كار بستن همه قدرتها و استعدادهای بالقوه خویش )است (شولتز، 1967، ترجمه خوشدل، 1369).
هنری موری[10] برای انسان سالم ویژگیهای خاصی را در نظر دارد كه شامل 1) از تواناییهای مختلف خود به نحو مطلوب و مناسب بهره می گیرد، 2) من شخص برخودار از سلامت روان شناختی دارای قدرتمندی و كارآمدی است، 3) در انسان بهنجار بین من واقعی و من ایدهآل فاصله زیادی وجود ندارد، 4) نیازهای فرد برخوردار از سلامت روان تثبیت شده نیست، 5) درك شخص سالم از عوامل فشار محیطی به صورت عینی (فشار آلفا) است نه به صورت ذهنی (فشار بتا، 6) از موضوعات منفرد شخصیت خود آگاهی دارد و از شیوههای مختلف تجلی این موضوعات منفرد نیز آگاه است، 7) از ساختار روانی خودش آگاهی لازم دارد، 8)عقده روانی ندارد یا عقدههای او بسیار كمتر از فرد روان نژند است، و 9) تحلیل و خلاقیت به عقیدة موری قویترین ویژگی سلامت روان شناختی هستند (خدا رحیمی، 1374).
یونگ[11] معتقد است اشخاص كه در رسیدن به تعادل در یكپارچهسازی هماهنگ ناهشیار و باهشیار و در تجربه كردن هستی درونی خود موفق هستند در موقعیتی قرار دارند كه به سلامت روان شناختی میرسند. از نظر یونگ سلامت روان شناختی و خودشناسی یكسان است (شولتز، 1990، ترجمه كریمی، 1378).
با توجه به دیدگاههای موجود میتوان گفت كه تقریباً همة آنها به نوعی توافق دارند كه اشخاص سالم میدانند كه چیستند و كیستند، فرد سالم از نقاط قوت و ضعف خود آگاه است به طور كلی شكیبا و خود را همان گونه كه هست میپذیرد، و به آنچه كه نیست تظاهر نمیكند. اشخاص سالم در گذشته زندگی نمیكنند و در آرزوی آرامش و ثبات نیستند بلكه در زندگی مبارزه، هیجان، هدفها، و تجربههای تازه میجویند (شولتز، 1997، ترجمه خوشدل، 1369).
انسان برای حفظ و تأمین سلامت روانی، از جهات مخلتف دقیقاً باید تحت كنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد. عوامل متعددی در حفظ و تأمین سلامت روانی افراد موثرند روان شناسان عوامل متعددی از جمله خانواده، طبقهبندی اجتماعی، مدرسه، محیط كار خود، عوامل جسمی، و غیره را در رابطه با آن ذكر میكنند كه هر كدام به نوبة خود نقش مهمی را در بهداشت روانی فرد ایفا میكند. در اینجا محقق به بررسی سه عامل مهم خانواده مدرسه و خود میپردازد.
خانواده یكی از مهمترین و اساسیترین سازمانهایی است كه به رشد كودك یاری میدهد. در خانواده است كه كودك، نخستین چشمانداز را از جهان پیرامون به دست میآورد و احساس وجود میكند (پارسا، 1368).
انحراف از هنجار در خانواده (مثلاً خانوادههای گسسته به دلیل طلاق یا خانوادهها تك سرپرست) با طیف وسیعی از مشكلات در كودكان رابطه دارند كه از جمله پایین بودن احترام به نفس، بالا رفتن خطر كودك آزاری، بالا برودن میزان طلاق وقتی بچهها ازدواج كردند، میزان بالاتر اختلال روانی، بخصوص اختلال افسردگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی در بزرگسالی به همراه دارد (كاپلان و سادوك، 1994، نقل از پورافكاری، 1376).
تعدادی از روانشناسان از جمله فروم به كل فضای خانواده و ویژگیهای كیفی آن اهمیت دادهاند. فروم[12] و سنگیروین[13] معتقدند كه میزان كمیت وجودی پدر و یا مادر با كودك مطرح نیست بلكه آن چه بیشتر در رشد روانی كودك حائز اهمیت است كیفیت رابطه بین پدر و مادر و فرزند میباشد. تحقیقات و مطالعات متعدد (بلدرین[14]، كالهان[15]، بریس[16]) دیگری كه دربارة بررسی چگونگی فضای حاكم بر خانواده و رابطه آن با اختلالات رفتاری انجام گرفته نشان میدهد كه افراط و تفریط در زمینههای پذیرفتن كامل در مقابل طرد كامل، توجه بیش ازحد در مقابل بیتوجهی بیش از حد، آزادی بیش از حد در مقابل دیكتاتوری بیش ازحد، پرتوقعی بیش از حد در مقابل بیتوقعی بیش از حد، و تشویق كودك به كارهاینادرست یا خام نقش مهمی در ایجاد مشكلات رفتاری كودكان ایفا میكنند (سیف نراقی، 1374).
چگونگی ایفای نقش پدر و مادر نیز بر سلامت روانی كودكان تأثیر میگذارد. كه مایكل راتر چهار سبك برای ایفای نقش پدر و مادر و تأثیرات آن بر سلامت روانی به شرح زیر بیان كرده است.
1) قدرت طلبی كه با اصول سفت و سخت مشخص است و ممكن است به افسردگی كودك بیانجامد.
2) سهانگاری، بخصوص با فقدان تعیین حدود و مسامحه كه میتواند به اختلال كنترل تكانه بیانجامد.
3) بیتفوتی، بخصوص با غفلت و عدم درگیری كه به رفتار پرخاشگری منجر میشود.
4) دوسویه، بخصوص با مشاركت در تصمیمگیری و هدایت رفتار در مسیری منطقی كه به پیدایش احساس اتكاء به نفس منتهی میگردد.
به طور كلی مطالعات تجربی نشان میدهد كه مؤثرترین نوع انجام وظیفة پدر و مادر مستلزم ثبات در پاداش دادن رفتار خوب و تنبیه رفتار بد است. كه هر دو باید در زمینهای پراز محبت و صمیمیت صورت گیرد (كاپلان و سادوك، 1194، نقل از پورافكاری، 1376).
دوران تحصیل در آموزشگاه سلاهای مهم شخصیت ساز كودكان و نوجوانان و ایام سرنوشت ساز زندگی بزرگسالی آنان است. خوشبینی و بدبینی به زندگی و هستی، پشتكار و تنآسایی، علاقهمندی و بیعلاقگی، اعتماد به نفس و بیاعتمادی نسبت به خود و حتی سلامتی و عدم سلامتی روان به مقدار زیادی ناشی از تجارب موفق و ناموفق دانشآموزان در دوران تحصیل و همچنین برخورد اولیای مدرسه و رفتار آنان با دانش آموزان است (سیف، 1372).
شاملو معتقد است كه آموزگان مهمترین و مؤثرترین فرد در هر مجموعه تربیتی است او در كتاب خود از قول رانگین ویژگیهای زیر را برای یك معلم خوب در حفظ بهداشتروانی شاگردان ضروری میداند.
1- كودكان و نوجوانان را دوست داشته باشد.
2- از نظر روانی سالم باشد.
3- از رابطه نظم و ترتیب و بهداشت روانی آگاه باشد.
4- به اصول رشد آگاه باشد.
5- كودكان مشكلدار را بشناسد و به مراجع مربوط معرفی نماید (شاملو، 1369).
اگر محیط مدرسه برای دانشآموز شواهدی كه حاكی از شایستگی و لیافت وی در كار مدرسه باشد، طی چندین سال خصوصاً سالهای نخست تحصیل فراهم بیاورد و این تجارب موفقیتآمیز در چهار پنج سال بعد نیز تكرار شوند، به اعتقاد روانشناسان برایمدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد میشود. چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه كند (سیف، 1364).
مهمترین عاملی كه مسئولیت تأمین بهداشت روانی را به عهده دارد «خود انسان است. هر یك از عوامل فوق، تنها مراحلی از عمر انسان را تحت كنترل گرفته و بعد از مدت معینی انسان را رها میكنند، در حالیكه «خود» انسان پیوسته با انسان بوده و از او جدا نمیشود. زمانی میرسد كه دیگران مسؤول خطای آدمی نیستند بلكه «خود» مسئول حسن و قبح اعمال خویش خواهد بود. این مسؤلیت نقش بسیار حساسی در كمال رشد و سلامت روانی دارد. (شاملو 1369).
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فكرو روان افراد جامعه است به طور خلاصه بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است. 1) خدماتی، جهت تأمین سلامت فكر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، بیماریابی، درمان سریع و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی، كمكهای مشورتی به افرادی كه دچار مشكلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شدهاند، 2) آموزشی، شامل آموزش بهداشتروانی به افرادی كه با بیماران عصبی سروكار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی هنگانی در صورت مواجهه با استرسها و مشكلات روانی، آموزشی و مانند آ، 3) پژوهشی، تحقیق دربارة علل، نحوه شروع، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی، عقبماندگی ذهنی، اعتیاد، انحرافات. و 4) طرح و برنامههای بهداشتی درباره ایجاد و گسترش مراكز جامعه روانپزشكی و هماهنگی بین برنامههای خدماتی، آموزشی و پژوهشی (میلانیفرد، 1374).
برای رسیدن به اهداف سلامت روانی فعالیتهای در سه بعد صورت میگیرد:
1- پیشگیری: هدف كلیه فعالیتهایی است كه از پیدایش یا افزایش مشكلات روحی و اختلالات روانی جلوگیری میكند.
2- درمان: به بهبود یافتن فرد كمك میكند تا به خانواده و زندگی عادی برگردد.
3- بازتوانی: هدف آن است كه به موازات درمان مشكلات روانی باید توانائیهای از دست رفته به فرد بازگردانده شود تا بتواند به گونهای مفید و سازنده برای زندگی خانوادگی و جامع باشد (ابراهیمی، 1374).
برخی از اصولی را كه هر فرد باید رعایت كرده و به كار ببندد تا به حفظ سلامت روانی خود كمك كند و خود را از آسیبهای روانی مصون بدارد. به طور مختصر در این قسمت آورده شده است.
1) احترام فرد به شخصیت خود و دیگران: فرد سالم احساس میكند كه افراد اجتماعی او را میپسندند و او نیز به نظر موافق به آنها مینگرد و برای خود احترام قائل است.
2) شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر یكی از مهمترین اصول بهداشت روانی روبرو شدن مستقیم شخص با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است كه عوامل خارجی را شناسایی كرده و بپذیرد بلكه ضروری است تا شخصیت خود را آنطور كه واقعاً هست قبول نماید.
3) دانستن این حقیقت كه رفتار انسان معلول عواملی است: روانشناسان چون میدانند كه رفتار انسان معلول علل خاصی است برای رفتارهایی كه از او سر میزند شخص را سرزنش نمی كنند بنابراین از نظر آنها رفتار «خوب و بد» موجود نیست بلكه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد باید مانند برطرف كردن بیماری جسمی سعی در درمان آن نمود.
4) آشنایی به این كه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست: روان تابع تن است و هر فرد انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمانی موجود دست به عمل میزند.
5) شناسایی احتیاجات اولیه: بهداشت روانی مستلزم دانش و ارزشدادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است بعضی از این احتیاجات جسمی و گروهی از آنان روانی هستند. شخصی كه این اصول را فهمیده و بپذیرد مسلماً واقعبینانه با مشكلات زندگی مقابله میكند. و در نهایت اینكه شخص دیگران را آنطور كه هستند قبول دارد و به جای ایدهآلیسم در رابطه با آنها روش رئالیسم یا واقعبینانه را اتخاذ میكند. (شاملو، 1369).
با توجه به پرسشنامه 28 سؤالی گلدبرگ (1972) كه در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. عوامل سازنده سلامت عمومی شامل مؤلفههای فرعی نشانههای جسمانی، اضطراب، اختلال در كنش اجتماعی و افسردگی است. در این بخش عوامل شناخته شده سلامت عمومی مورد بررسی قرار میگیرد.
احتیاج اصلی بدن برقرار كردن تعادل داخلی است. احتیاج موجود را برای نگهداری و ادامه محیط طبیعی و ثابت درونی، تعادل حیاتی مینامند. هنگامی كه به دلایلی یكی از دستگاههای فیزیولوژیكی مختلل شود، یك احتیاج جسمانی به وجود میآید و اگر این احتیاج ارضاء نشود در وظایف و فعالیت موجود اختلال حاصل خواهد شد زیرا به هم خوردن تعادل جسمانی نوعی خطر برای موجود زنده محسوب میشود (شاملو، 1369).
آدمی مخلوق انگیزهها، كششها، احساسهای هشیار و همچنین استعدادها و امكانات فطری خویش است رفتارش هنگامی بهنجار است كه موازنه یا تعادل میان این عوامل برقرار گردد. تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیك دارند كه هر دگرگونی در یكی موجب دگرگونی در دیگری میشود. از سویی، وقتی شخص گرفتار بیماری مزمنی است ممكن است چنان بر اعصاب و عوامل انگیزش او فشار منفی وارد گردد كه رفتار و كردارش به وضعی نابهنجار درآید و نشانههای بیماری روانی در فرد نمایان شود (پارسا، 1374).
اضطراب یكی از واكنشهای استرس است و عبارت است از ترس و تشویق در غیاب خطر واقعی و مخصوص، ترس معمولاً مربوط است به خطری كه به روشنی قابل ادارك است ولی منبع تهدیدآمیزی كه اضطراب را برمیانگیرد آشكار قابل ادراك نیست (آزاد، 1375).
اضطراب از نظر كلی عبارت است از تشخیص این نكته كه رویدادهایی كه انسان با آنها روبرو است خارج از دامنه شمول نظام استنباطی او قرار دارد. وقتی كه فرد كمتر خود بر رویدادها را از دست داده باشد و وقتی كه در چارچوب استنباطهای خود گرفتار باشد دچار اضطراب میشود (جوادی وكدیور، 1377).
شخص مضطرب تنش و ترس شدید و مداوم دارد او دچار احساس مستمر و اضطرابی نامشخص است كه خود نیز از علت و منبع آن خبر ندارد، دوران كودكی بیماران مبتلا، نشانگر دو علت یكی توقع بیاندازه اولیاء و دیگری شك و تردید كودك در انتخاب رفتاری كه منجر به تشویق شود و نه تنبیه. شخص آستانه تحمل مشكلاتش پایین است احساس عدم اعتماد به نفس دارد، و حتی در مسائل بسیار كوچك نیز از قوه و كارایی خود مطمئن نیست، شخص مضطرب همیشه در شك و تردید به سر میبرد و نمیتواند در هیچ موردی به سرعت تصمیم بگیرد، زیرا از اشتباه كردن می ترسد. هر تردیدی كه انسان نسبت به نفس خود احساس كند و هر چیزی را برای سودمندی و كنترل ذهن خود خطرناك بداند یك منشاء بالقوه برای اضطراب محسوب میشود. (شاملو 1369).
سازگاری به آن گونه ویژگی شخصیتی اشاره میكند كه به فرد امكان می دهد تا خود را با شرایط گوناگون اجتماعی وفق دهد. رفتار بهنجار و نابهنجار، سازگار و ناسازگار از جمله مقولات مبحث سازگاری است بنابراین سازگاری عبارت از آن الگوی رفتاری است كه شخص را قادر میسازد تا خود را با شرایط اجتماعی وفق دهد. البته الگوی رفتار بهنجار و ناهنجار از جامعهای به جامعه دیگر فرق میكند و لذا آزمونهای سازگاری باید این تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را در نظر داشته باشند. (سیف، 1371).
سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتست از:
1) عمل برقراری رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط.
2) عمل پرش رفتار و كردار مناسب و موافق محیطی و تغییرات محیطی.
3) سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (شعاری نژاد، 1364).
4) سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متكی است كه نیازها و خواستههای فرد با منافع و خواستههای گروهی كه در آن زندگی میكنند هماهنگ و متعادل شود و تا حد امكان از برخورد و اصطكاك مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. فردی دارای سازگاری اجتماعی است كه خصوصیات زیر را داشته باشد.
- علاقه و واكنش نسبت به مردم و خانواده.
- تماس چشمی و یا پیامهایی كه از حالت چهره درك میشود.
- توانایی نوازش كردن و در آغوش گرفتن.
- توانایی همكاری دربازی و دوستی.
- توانایی در تشكیل رابطه نزدیك با فردی دیگر بخصوص با شریك زندگی.
- استفاده موفق از رفتارهای تعاملی در اجتماع.
- دیگران را به منظور ارضای امیال خود استثمار نمیكند و به آنها نیز وابسته نمیشود. (اسلامی نسبت، 132).
افسردگی حالت روانی ناخوشی كه با دلزدگی، پاس و خستگیپذیری مشخص میشود و غالباً با یك اضطراب كم و بیش شدید همره است (منصور و دادستان، 1365). از دیدگاهروان پزشكی عبارت است از كاهی نیروها و فعالیتهای جسمانی و روانی بر اثر ناراحتی و اندوهای دیدگاه روانشناسی حالت غمانگیر و اندوهگینی است كه با احساساتی حاكی از تهدید، گناه، خصومت، ناامیدی، اندوه، ناكامی و نیز ركود و كنشهای كودك همراه است (شفیع آبادی، 1377).
به عقیده یك افسردگی اختلالی است كه تغییراتی در 5 حوزه رفتاری را شامل میشود.
1) عواطف منفی: شامل غم، ناشادی، احساس گناه، حساسیت، بیحوصلگی شدید و احساسات منفی دیگر.
2) انگیزش منفی: شامل فقدان یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی كه فرد معمولاً آنها را ترجیح میدهد و وجود افكار خودكشی.
3) شناختهای منفی: شامل تصور از خود منفی، بدبینی و نظری تیره نسبت به خود، دنیا و آینده.
4) تغییرات رفتاری: شامل كاهش میزان انجام كارها و فعالیتهای رفتارعادی فرد.
5) تغییرات حیاتی: شامل بیخوابی، كاهش اشتها، از دستن دادن علاقه به فعالیتهای جنیس (مهریار، 1373).
قیمت فایل فقط 29,900 تومان
برچسب ها : سلامت عمومی , رضایت شغلی , سلامت روانی , سلامت عمومی و رضایت شغلی در كارشناسان